حکایت ها و داستانهای اخلاقی

دریچه ای برای متذکر شدن انسانها

۴ مطلب با موضوع «حکایات زندگی علما» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۳۷ ق.ظ

سقراط حکیم

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متآثر است. علت ناراحتی اش را پرسید.
پاسخ داد: “در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم. جواب نداد و با بی اعتنایی و خود خواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.”
سقراط گفت: چرا رنجیدی؟

مرد با تعجب گفت: “خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.”
سقراط پرسید: اگر درراه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟
مرد گفت: “مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم . آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.”
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟

مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت: همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی آیا انسان تنها جسمش بیمارمی شود؟ و آیا کسی که رفتارش نا درست است روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟ بیماری فکری و روان نامش غفلت است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.

پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هروقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیماراست.

منبع : جانان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۳۷
انسان جاری
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۲۲ ق.ظ

بخشش سید رضی

سید رضی علیه الرحمه کتابهای زیادی از کسی به ده هزار دینار خرید.
وقتی آنها را به منزل آورد و کتابها را نگاه می کرد دید در حاشیه یکی از کتابها فروشنده یک بیت شعر نوشته که مضمون آن این بود که من محتاج بودم و احتیاج مرا ناچار کرد که کتابهایم را بفروشم.
تا سید این مطلب را فهمید تمامی کتابها را به خانه فروشنده حمل کرد و قیمت آنها را هم به او بخشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۲۲
انسان جاری
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۱۷ ق.ظ

مبارزه با نفس

در حالات آیة الله محمد فشارکی می نویسند:
ایشان از مجتهدین بزرگ زمان خودش بود. بعد از فوت مرجع عالیقدر آیة الله محمد تقی شیرازی مردم  به ایشان مراجعه کردند تا در مسجدی که هر شب آیة الله شیرازی در آن نماز جماعت می خواند اقامه نماز کنند و مرجعیت تقلید را هم بپذیرند.
آیه الله فشارکی می گویند:
دیدم در آن شب چیزی در من است که مرا خوشحال کرده و بعد فهمیدم که ماجرای مرجعیت است و شیطان در من نفوذ کرده. با خود گفتم:
می دانم با تو چه کنم. 


فردای آن شب می آیند و هر چه به آیه الله فشارکی اصرار می کنند بیا و نماز را بخوان قبول نمی کنند و از همینجا بود که ایشان حتی تا آخر عمر رساله هم ننوشتند و فقط شاگرد تربیت کردند.در حالات آیة الله محمد فشارکی می نویسند:
ایشان از مجتهدین بزرگ زمان خودش بود. بعد از فوت مرجع عالیقدر آیة الله محمد تقی شیرازی مردم  به ایشان مراجعه کردند تا در مسجدی که هر شب آیة الله شیرازی در آن نماز جماعت می خواند اقامه نماز کنند و مرجعیت تقلید را هم بپذیرند.


آیه الله فشارکی می گویند:
دیدم در آن شب چیزی در من است که مرا خوشحال کرده و بعد فهمیدم که ماجرای مرجعیت است و شیطان در من نفوذ کرده. با خود گفتم:
می دانم با تو چه کنم.
فردای آن شب می آیند و هر چه به آیه الله فشارکی اصرار می کنند بیا و نماز را بخوان قبول نمی کنند و از همینجا بود که ایشان حتی تا آخر عمر رساله هم ننوشتند و فقط شاگرد تربیت کردند.


منبع : صالحین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۱۷
انسان جاری
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۱۴ ق.ظ

سفارش علامه امینی به پسرش

مرحوم حجة الاسلام دکتر امینی چنین می نویسد:
پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم علامه امینی نجفی یعنی سال 1394 هجری قمری ، شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم. او را شاداب و خرسند یافتم.

جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی عرض کردم:
پدر جان! در آنجا چه علمی باعث سعادت و نجات شما گردید؟
گفتند: چه می گویی؟
مجددا" عرض کردم:
آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؟
کتاب الغدیر ... یا سایر تألیفات .... یا تأسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام؟

پاسخ دادند: نمی دانم چه می گویی. قدری واضح تر و روشن تر بگو!

گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بر بسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید. در آنجا که هستید کدامین عمل باعث نجات شما گردید از میان صدها خدمت و کارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی؟

مرحوم علامه امینی درنگ و تأملی نمودند. سپس فرمودند:
 فقط زیارت ابی عبدالله الحسین علیه السلام.

عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته ، چه کنم؟
فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین علیه السلام برپا می شود شرکت کن. ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را به تو می دهند.

سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور شدم و اکنون به تو توصیه می کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش نکن.
 مرتبا" زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان. این زیارت دارای آثار و برکات و فوائد بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی در دنیا و آخرت تو می باشد ... و امید دعا دارم.
آری! علامه امینی با کثرت مشاغل و تألیف و مطالعه و تنظیم و رسیدگی به ساختمان کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف  مواظبت کامل به خواندن زیارت عاشورا داشتند و سفارش به زیارت عاشورا می نمودند و به این جهت ( خودم ) حدود سی سال است مداوم به زیارت عاشورا می باشم.


منبع : صالحین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۱۴
انسان جاری